آیا می دانی کدام یک از مردم داناترند؟ گفت : خدا [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ـ خطاب به ابن مسعود ـ]


ارسال شده توسط احمد در 91/6/5:: 12:28 صبح

بنام ایزد منان

این مقاله متعلق به استاد محترم جناب حاج میرحسین ضیائی بلخابی بوده و با اجازه ایشان در این وبلاگ قرار گرفته است.

کپی کردن مطلب فقط با ذکر مشخصات نویسنده و ذکر منبع امکان پذیر است.

نظرات خودتان با ما در میان بگذارید:


شماره تماس : 09335948970


E-Mail : mzbalkhabi@gmail.com


باتشکر فراوان


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط احمد در 91/6/5:: 12:17 صبح

افغانستان در بحران وهابیت

کشور مظلوم افغانستان دچار چالشهای گوناگون اقتصادی،سیاسی،منطقه ای،قومی،مذهبی و طایفه ای می باشد که هر کدام به نوبه ی خود جامعه و زندگی دریک محیط را فلج ساخته امان و امنیت را از زندگی میگیرد،محیط را تبدیل به جهنم ساخته و شیرینی زندگی را به کام انسان تلخ می سازد.

دشمنان دین ،استقلال،عزت ،آزادی و آزاده خواهی از هر حربه و وسیله برای بهره ای خویش استفاده کرده و امت اسلامی را مشغول نگه خواهند کرد. چنانکه تا هنوز راههای گوناگون را در این کشور تجربه کرده اند.

هم اکنون که همه این دسایس رنگ باخته ،ازایادی خود ساخته ای بنام وهابیت بهره برداری می نمایند! این خطر ، خطر بسیار جدی است که امت اسلامی را به جان هم انداخته و چماق تکفیر علیه همدیگر بدست خواهند گرفت.!

وهابیها در این اواخر بسیارجدی وعلنی وارد کشور گشته و در میان توده های مردمی به عنوان مبلغین و گروه های تبلیغی پرسه میزنند در حالیکه دریک دست پرچم مذهب و توحید ادعایی را گرفته اند و کسانی را که در زیر آن پرچم نباشند با چماق تکفیر بر سرشان می کوبند، و در دست دیگر پرچم تطمیع داشته و زر، زیور و یا نقدینگی های باد آورده را توزیع می کنند.

دو پرچمی که در طول تاریخ توانسته است مسلمان ها را پراکنده ساخته و به جان هم اندازد ، گروههای تبلیغی وهابیت از پاکستان به صورت گروهی و دوره گردی در سراسر کشور افغانستان پخش می شوند و به صدد جذب بوده و به بهم انداختن امت اسلامی می پردازند، بخصوص در شمال افغانستان این امر آشکار و مشهود است، دو دلیل زیر این امر را قوت می بخشد:

1- فارسی زبان بودن مردم.

2- نزدیک بودن این مردم از نظر فرهنگی و عنعنات با جمهوری اسلامی ایران .

آری حرکت آنها به قدر علنی و جدی است که ما در برخی مناطق شمالی شاهد اشک چشم بچه های شیعه بوده ایم که با چماق تکفیر از مدارس دولتی بیرون رانده شده بودند و یا در تحصیلات عالی دچار مشکل گشته بودند. کار فعلی وهابیت را در نکات زیر می توان خلاصه کرد:

1-  مسجد سازی و مدرسه سازی و فعال ساختن مدارس دینی با تأمین طلاب و اساتید.  

2-پخش کتاب و نوار های تبلیغی.

3-اعزام مبلغ به صورت دوره های سه ماهه و نه ماهه آن هم به صورت گروهی.

4-حمایت از قاری ها ی قرآن.

  

افغانستان خط مقدم جبهه فرهنگی

جامعه زنده و بالنده جامعه ای است که دارای فرهنگ زنده باشد ، وقتی که فرهنگ یک جامعه زنده بود ، شور و هیجان ، نشاط و عشق در میان طرفداران آن فرهنگ برانگیخته می شود. این شور و نشاط افقهای تازه ارزشی را در میان توده ها می گشاید؛ آنگاه کسانی که از گشوده شدن چنین افقی احساس زیان می کنند ، در برابر آن جبهه ، باز نموده و با گسترش آن به مقابله برخواسته ، سعی میکنند راه رشد آن را سد کنند.

بالاخره مبارزه به اوج خود می رسد و در نقطه تلاقی هر یکی از دو گروه موافق و مخالف برای تضعیف و نابودی فرهنگ مخالف خود نهایت تلاش را به کار می گیرند ، دست کم هر دو گروه تلاش می کنند که در نقطه اوج مبارزه که همان خط مقدم است با شکست مواجه نگردند.

روی این لحاظ در پشت جبهه ، نیروهای ورزیده نشسته ، برنامه ی مبارزه را آماده ساخته و از سربازان خط مقدم حمایت و پشتیبانی کامل می کنند ، تا در نتیجه خود و جامعه طعم شیرین آرامش روحی و روانی و فرهنگی را لمس نمایند.

در شرایط امروزی که کشور مسلمان افغانستان خط مقدم جبهه فرهنگی اسلام و کفر و نقطه تلاقی افکار و اندیشه های گوناگون می باشد ، اکثر ورزیده های فرهنگی بیگانه وارد صحنه نبرد گشته ، برای تقویت فرهنگ و اندیشه ای مورد نظر خویش تلاش می کنند.

طبیعی است مسئله فرهنگی مرز جغرافیایی و نژادی و ملیت نمی شناسد ؛ طرفداران یک فرهنگ و اندیشه در هر نقطه ای که باشند اهل یک کشورند. زیرا افکار و اندیشه به هر سمت و سو شعاع خود را می گستراند. بر این اساس سربازان هر جبهه ای جهت تقویت و گسترش اندیشه مورد نظر خویش از هیچ کوشش دریغ نمی کنند ، تا شاهد شکوفایی فرهنگ مورد قبول خود باشند.

در میان کوله بار بدوشان فرهنگی که وارد افغانستان شده اند حرکت سه گروه زیر بسیار زیاد قابل دید می باشد :

الف- وهابیت ، که از طریق مساجد و مدارس دینی و اعزام طلبه های تازه نفس به اکثر مساجد منطقه از مدرسه حقانی پاکستان و غیر آن وارد میدان گشته با جدیت تمام کار می کنند و خیلی خوب نیز حمایت مالی می شوند!

ب- مسیحیت ، که فعلا کار آنها از دو طریق دارند پیش می روند :

یک آموزش ، که بروی دو قشر : جوانان و زنها به صورت جدی کار می کنند و با استفاده از نقاط ضعف ما مسلمانان تا حدی توفیق نیز می یابند.

دو از طریق سیاست کتابخانه ای و ایجاد کتابخانه در دورترین نقطه و ضمنا آموزش و کار روی اطفال و اهدایی کتابهای داستانی ، قصه و بالاخره کتاب مورد نظر.

ج- طریقه صوفیه و ترویج خانقاه ها که از راه ورود به مساجد و عضو گیری و دادن برنامه و امید دادن به جوانان استفاده از شعارهای دلچسب عرفانی به جلب و جذب می پردازند.

در این میان صدای یاری طلبیدن حسینی طرفداران اهل و بیت (علیهم السلام) نیز به گوش می رسد و مردان وظیفه شناس و سربازان گمنام حضرت ولی عصر (علیه السلام) از تلاش بی شائبه و طاقت فرسا دریغ ندارند. و در عین حال بر افراد پشت جبهه است که صدای غربت فرهنگ فاطمی (علیها السلام) و اهل بیت علیهم السلام را بشنوند و سربازان اهل بیت را تنها نگذارند و سربازان جبهه اخلاص و درستی را مورد حمایت و پشتیبانی قرار دهند ، این وظیفه متدینین به مکتب اهل بیت و مراجع بزرگوار می باشد .

به هرحال و ما علی الرسول الا البلاغ.


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط احمد در 91/6/5:: 12:17 صبح

  انقلاب فرهنگی

وضعیت فرهنگی و تلاش شبانه روزی در افغانستان از ناحیه غربیها یک تحول فرهنگی جدی و عظیم را درپی خواهد داشت؛ .

افغانستان که از شدت عطش فرهنگی نفس نفس می زند و زبانش برای رسیدن یک قطره آب در کامش خشکیده ، نیازمند آب زلال فرهنگ دینی و اسلامی است تا با آن عطش خود را رفع نماید. اگر از ین عطش هلاک گردد و ما آب حقیقی را بر لبان خشکیده و بی آلایش آنان نرسانیم چه خواهد شد؟!

و اگر از آبهای گندیده نوشیدند ؛ هزاران مرض واگیر را همراه خواهد داشت ، که تداوی آن کاری سخت و طاقت فرسا خواهد بود . باید پیش از هجوم امراض به فکر واکسینه نمودن باشیم.%

محموله های فرهنگی و حاملان آنها تنها می توانند شبنمی باشند که این لبهای خشکیده را تر بسازند و بس ، رفع عطش نمی توانند.!

پس بیایید برای رساندن آب به تشنگان کربلا با رساندن کتب مورد نیاز و وسایل فرهنگی صوتی و تصویری و مبلغین لازم و توانا ی به روز ، برای مقابله با ابتذال فرهنگی وارد آن سرزمین گردیم ، تا از این فرصت بهره گرفته و تحول و انقلاب فرهنگی را به نفع آرمانها و اهداف مقدس سوق داده ،نتیجه مثبت بگیریم ،فرصت را گوهرگرانبها بشماریم که به فرمایش حضرت امیر(ع) : الفرصه تمر مر السحاب فانتهزوا فرص الخیر.!

 دین زدایی خزنده

ازآنجایی که اسلام زمینه ساز حیات طیبه است اززمان ظهوراین دین طاغوتیان دچارترس ووحشت گردیده احساس خطر نمودند،بدین جهت برای مبارزه با ارزشهای اسلامی وبی محتوا ساختن آن بادسیسه های گوناگون وارد میدان شدند. یک روزعنوان خلافت وامامت راهدف گرفتند وروزی دیگر به اختراع مذهب پرداخته وآن راترویج کردند، وزمان دیگر قلم بدست گرفته خرافات وتحریفات وارد جامعه دینی مسلمانان نمودند،هرچند مشکلاتی رابه بارآورد ولی اسلام همچنان بالنده ماند. 

ا ین مباره رابدودسته درونی وبرونی می توان دسته بندی کرد.

درقرون اخیرقدرتهای بیرونی سردمداراین مبارزه بودندکه جامعه اسلامی را نشانه گرفتند.گسترش استعمارامپراطوری انگلیس که خیلی ازجاهارا درنوردیده بود، باورود درافغانستان شکست خورده وبه زباله دان تاریخ دفن شد ، رقیب چکمه پوشش زمینه را مساعد دیده حرکت جدی دین زدایی راباشعاراین که دین افیون توده ها است وارد عرصه گشت وکلید قدرت را دراکثرکشورهای اسلامی بدست گرفت وبالاخره وارد افغانستان شد تادین مداران را نابود ساخته به آرزوهای دیرین خویش نایل گردند اما به عکس باشکست مفتضحانه روبروشد به حدی که موجودیت خودرا ازدست داد ومسلمانان جهان با این رشادت دلیرمردان نفس تازه کشیدند(پس می توان افغانسات را مدفن ابرقدرتها خواند) به هرحال این حرکت می رفت تا زمینه حکومت جهانی اسلام را فراهم نماید که ابرقدرت غرب درعصر رشدارتباطات وتکنولوژی یکه تاز میدان شده وحرکت خویش راازافغانستان شروع کرد دلیل این امرهم شاید این باشد که افغانستان قلب قاره آسیا ومردم آن سد پولادین دربرابردسیسه وتوطئه هااست.

درجامعه که دین هستی وهویت او شمرده می شود گرفتن باورهای دینی درواقع نفی شخصیت وهویت ارزشی آن جامعه است، چون جامعه دینی باهمان باورهای دینی زنده است وآرامش دارد.

غربیها وطرفداران بی دینی بادرک این موضوع وتجربه حکومت کلیسا برای جامعه های مذهبی وفقیر برنامه ریزی کرده اند، تابد ین وسیله به مطامع شوم خویش نایل گردند.

اجرای آزمایشی این برنامه رااکنون ازطریق مردم مسلمان افغانستان تجربه می نمایند که البته درصورت توفیق به آن نقطه اکتفا نکرده بلکه سرزمینهای دیگررا نیزنشانه میگیرند؛ چنانکه ازطریق برنامه نرم افزاری این کاررامی کنند.

درافغانستان این حرکت به صورتهای زیرتاکنون دنبال شده وازمراحل خاصی عبورکرده است که به صورت گذرا فهرست می شود:

الف: گام اول:برنامه ی سخت افزاری:

1- نخست تلاش شد تا روحیه جهادی ازمردم گرفته شود وبعدبا راه اندازی جنبش طالبان دیدمردم وجهانیان نسبت به اسلام ومسلمانان تغییربیابد.

2- آنگاه باشعار مبارزه باتروریست وتأمین امنیت مستقیم وارد کشورشدند تابدین وسیله استقلال ملت راسلب نموده ،اهداف جهادرا نشانه بگیرند ودرعین حال ثروت وذخایر ملی وآثارتاریخی وباستانی رابه یغما ببرند.

3- واردنمودن وسایل ترویج فساد وگسیل داشتن فاحشه ها ودراختیارگرفتن دختران وزنان( باعنوان مدیر ومنشی ومترجم ونظافت چی وغیره باشعارتساوی زن ومرد ودفاع ازحقوق زنها،) تابدین وسیله بتوانند غیرت دینی وایمانی وناموسی راازمردم مسلمان بگیرند.

4- هجوم تلویزونهای ماهواره ای وکابلی بی سروپا (بابرنامه های مستهجن وترویج فرهنگ برهنگی باشعار برهنگی فرهنگی وآزادی بیان) تازمینه تبلیغ ادیان غیراسلامی وترویج اندیشه های انحرافی فراهم شود.

ب: گام دوم نرم افزاری:

1- اکنون این مراحل راپشت سرگذاشته اند به شبهه افکنی جهت تغییرمغزها وبی اعتبار ساختن متون مقدس اسلامی پرداخته اندازقبیل تحریف قرآن وبی معنایی قرآن وترجمه آن به فارسی دری بادخل وتصرفهای مضر.

2- حمایت ازکسانی که نسبت به مقدسات دینی دهن کجی می نمایند؛ که پناهندگی دادن به فردی بنام عبدالرحمان که آیین مسیحیت را اختیارکرده بودوحمایت ازکسی که حکم ارتدادرا موردمناقشه قرارداده بود،به عنوان نمونه می توان یادآورشد.

اگرچه این حرکت حساب شده زمینه سازتحرک فرهنگی وتعمق اندیشی بوده ورشدفکری رافراهم خواهدکردبشرط اینکه جهت دهی حساب شده صورت بگیرد.

درعین حال بردلسوزان دین وامت اسلامی است که ساکت نمانند تا باسیل مهاجمات فکری روبرو گشته وتنها به فکردفاع باشند، بلکه باید بابرنامه ریزی درست به ترویج وآلایش فکراصیل اسلامی پرداخته دنیا رابه سوی اندیشه اسلامی وحیات طیبه بکشانند.این کارمی طلبد که هجوم فکری ازطرف جامعه اسلامی باشد، باتوجه به هماهنگ بودن اسلام بافطرت انسانی، پیشرفت فرهنگ اسلامی چندبرابرخواهدشد!

اندیشمندان ،مراجع وعلمای حوزه دینی ونهادهای ذیربط باتوجه به امکانات ونفوذی که دارند چه می کنند دنبال چه امری می باشند؟!؟ 

فالله خیرحافظاوهوارحم الرحمین

  


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط احمد در 91/6/4:: 11:40 عصر

سرزمین قابل غرس

 

از آن جا که افغانستان سرزمین بکر است ومردم آن ساده و بی آلایش و اکثریت بی سواد برای غرس هر نوع نهال آمادگی کامل دارد .

 

نهال غرس گران برای به ثمر آوردن درخت های میوه ای خویش با کودهای لازم و رشد دهنده درتلاشند تا از کشت خود محصول بگیرند.آنهاییکه به فکر ایجاد بوستان شاداب هستند، نباید خاموش بمانند تا فرصت طلبان بهره خود را بگیرند ما همچنین در خواب بمانیم شاید باور تان نشود برای اینکه بپذیرید ناگزیر به نکات زیر توجه نموده و تعمق نمایید:

 

1- آمریکاییها پیش از ماه مبارک رمضان سال 82 در برخی از استانهای افغانستان هیأتی اعزام می کردند تا از روحانیون افرادی را انتخاب کرده برای اعزام به آمریکا آماده نمایند، در نتیجه پاسپورتهای آنها را آماده ساخته و زمنیه را برای اعزام آنها مهیا نمودند.حال چه مقصودی را دنبال نموده و بنای کدام معامله را داشتند هنوز نمی دانیم! به هرحال این حرکت خود خیلی حرف دارد، و ناقوسهای بیداری را به صدا در می آورد.

 

2- همچنین تعداد ی از دختران چینی در همان سال وارد افغانستان شدند تا اشاعه فحشا نمایند .در شهر کابل پایگاه گرفتند.چند صباحی نیز مزخرف بازی درآوردند.

 

3- آری کبک گیرهای فرصت طلب دامهای فراوانی را برای شکار مغز جوانان به کار گرفته اند.

 

4- وهابیها با ایجاد دانشگاه در برخی از مناطق و ایجاد مراکز آموزش قرآنی ازجمله در هرات و مزار شریف و ساختن مساجد ، فرستادن نیرو و حمایت از دارالقرآن های موجود و مولوی ها به صورت آرام و جدی به پیش می روند.

 

5- مسیحیها تحت عنوان بازسازی وموسسه های کمک کننده دنبال نفوذ خویش و اجرای برنامه مشخص بوده کار خود را بادقت کامل انجام می دهند

 

6- اسرائیلیها و کریم آغا خان و....هرکدام دنبال گرفتن ماهیهای لذیذ خویش می باشند.

 

پس چرا مابه فکر غرس نهال پرثمر نباشیم و از افراد سالم بهره نگیریم با اینکه سرزمین و مردم و آب آبیاری آن متعلق به ما است.!

 

 

میدان مسابقه فرهنگی

 

از زمانی که دوران حکومت تفنگ و تفنگ سالاری رو به افول گذاشت، سیر حرکت به سوی قلم و قلم اندیشی به چرخش افتاد که انسان بایک نیم نگاهی این مطلب را نیز می تواند دریابد.

 

در نتیجه میدان جهت تقابل فرهنگهای مختلف باز و مسابقه برای به دست آوردن سکوهای امتیاز آماده گشته ، چه کسی در این میدان پیروز خواهد گشت و گل آخر را که خواهد زد؟ باید منتظر بمانیم آنگاه قضاوت کنیم!

 

تیپ های مختلف باگروه های ورزشی مجرب همراه با تجهیزات کامل و مدرن و ترویج فرهنگ برهنگی با شعار برهنگی فرهنگی وارد میدان گشته دنبال کسب امتیاز و به دست آوردن مدال سیادت اند.

 

بر همین اساس از نشریه های فراوان حمایت گشته و مؤسسه های فرهنگی متفاوت مورد ترغیب هستند. لکن متأسفانه جای تیم ورزشی و نمایش فرهنگی ما مسلمانان و کشورهای اسلامی کم رنگ است !!

 

غربیها تحت عناوین مختلف و به بهانه بازسازی با تمام جدیت وارد میدان گشته از هیچ تلاشی دریغ نمی ور زند ، به نظر میرسد که آنان خوب معنی و مفهوم شعر علامه اقبال را دریافته اند که گفته : آسیا یک پیکر آب و گیل است افغان ستان درآن پیکر دل است.

 

زیرا تحرک پیکر با دل است و تسخیر دل به معنی مسخّر نمودن همه پیکر است ، شاید به همین دلیل ؛ چنانکه افغانستان در دوران جهاد و تفنگ به دوشی میدان تقابل اسلام و کفر ؛خدا و طاغوت بود در دوران جهاد فرهنگی و سیطره قلم نیز چنین است.

 

در زمان جبهه و جهاد فیزیکی و تفنگ به دوشی سنگر معین بود و تشخیص آن خیلی مشکل نداشت اما اکنون که دوران تغییر یافته و زمانه رنگ باخته ؛ شناختن جبهه ها, خود کاری است که کارشناس مجرب می خواهد.%

 

اگرچه عزیزان مسلمان خاموش ننشسته و سنگر هارا خالی نکرده وخالصانه می کوشند تا پرچم توحید را همچنان استوار و سرافراز نگهدارند و نگذارند که غبار فحشا و فساد چهره آنان را بیالایند.

 

در نتیجه بر دل سوزان است که به خود آمده و از خواب غفلت بیدار گردیده در جبهه دین زدایی این عزیزان را تنها رها نکرده دستان آنان را با گرمی فشرده حمایت بی دریغ خود را با تمام توان به نمایش بگذارند زیرا توجه و اهتمام به مسایل مسلمانان و جامعه اسلامی از واجبات و ضروریات اجتماعی است به درجه ای که در روایات دینی آمده :

 

من اصبح ولم یهتم بامورالمسلمین فلیس بمسلم .

 

یعنی یک مسلمان بیدار دل؛ حق ندارد که شب را بدون اهتمام به مسایل مسلمانان به صبح برساند. پس چرا ما غافل مانده ؛ سنگرها را خالی بگذاریم و هر کدام به بهانه ای از مسؤلیت شانه خالی نماییم ؟ درحالی که سنگر و مردم و زمان و... همه متعلق به ما است.

 


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط احمد در 91/6/4:: 11:39 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

افغانستان سرزمین تشنه  

اینجانب به عنوان یک فرد فرهنگی که درد هجرت و تحقیر را چشیده یک سالی را در وطنم افغانستان سپری کرده و در شهر های چون هرات و مزار و کابل و شبرغان و...گشت و گذاری داشتم ، در این شهرها اخلاق ، حرکات و جوش و خروشهای متضادی را مشاهده می نمودم ، البته دور از انتظار هم نیست زیرا سالها است که مردم با روحیه های متفاوت و انگیزه های طایفه ای زندگی نموده و شاهد قدرت طلبی های متعدد بوده اند، از قبیل اقتدار گرایی فرماندهان و رهبران احزاب و همچنین تحجّر گرایی جنبش به اصطلاح طالبان ، این جست و خیزها توده ی مردم را عقده ای ساخته ، در نتیجه واکنشهای متفاوت از خود نشان می دهند.

در عین حال در میان تمام این مردم یک شورو هیجان شگفت آوری در همه زمینه ها دیده می شود و همه تشنه اند و دنبال آب می دوند و در تلاش رفع عطش خویش اند، به عنوان مشت نمونه خروار،موارد زیر را یادآور شوم :

1- هنگامی که در هر کوچه و پس کوچه شهرها گذر میکنی ، آموزشگاهها و کلاسهای آموزشی متعدد ر ا می بینی از قبیل آموزش قرآن ،خطاّطی ، انگلیسی ، فرانسوی و آموزش کامپیوتر و...

با توجه به اینکه این آموزشگاهها زیاد است و پول هم درقبال آموزش در یافت می کنند، لکن فرزندان این مرز و بوم در سنین مختلف بایک جنب و جوش خاص، به سمت این آموزشگاهها در حرکتند، استقبال شایان و چشمگیری دارند که تحسین برانگیز است ، از طرف دیگر مدارس دولتی از کثرت جمعیت به جوشش آمده که به هیچ وجه پاسخگو نیست . البته که این موج امید وار کننده است و تشنگی وافر این مرز و بوم را در جهت سواد و تعلیم نشان می دهد، ولی کمبود کتاب های درسی و مطالعاتی و اجتماعی عطش این قشر را افزون نموده ، گوش شنوا و قلب تپنده ای را می طلبد که بشنود و بتپد.

2- در هر ماشینی که سوار می شوی ! کست های موسیقی متفاوت روشن است ، آن هم باصدای بسیار بلند و به زبانهای مختلف ، موسیقی ایرانی، هندی ، عربی، پشتو، و... که خیلی از راننده ها تنها به همان ساز و آهنگ آن دلشان خوش است. به عنوان نمونه به مورد زیر عنایت نمایید:

از مزار تا کابل سوار ماشیینی به نام تونس بودیم ، کست موسیقی همچنان روشن بود گاهی به زبان دری ، گاهی پشتو، گاه هندی و...که ما تنها دری آنرا می فهمیدیم ، البته ترانه های آن درسطح پایین وعشق ظاهری می چرخید.

جوانهای که همراهم بودند، گفتند: خلیفه جان سر هامان به درد آمد، چند لحظه همان تیپ را خاموش کن .او نیز نامردی نکرد و برای لحظاتی قبول کرد.بعد از مدتی به زبان آمد و گفت: یک کست بانم به زبان دری می مانم ، بیخی گوشکایم براست می زند.

3- سینماها و تلویزیونها ی مجهّز به دیجیتال و دیش آنتن(ماهواره) ، افلام مبتذل و رسوا را نشان می دهند همچنین عکسهای سکس مختلف چاب شده و برای توزیع و ترویج فرهنگ برهنگی در همه نقاط شهرو برسر هر چهار راه وجود داشته و جهت فروش عرضه می گردد. به عنوان نمونه:

روزی در کابل کنار جوانکی که از این عکسها می فروخت ایستادم تا باحال و هوای جوانها و نوجوانهای آن دیار آشنا شوم ، نوجوانکهای با لباس و کفشهای کهنه پیرامون او جمع شده بودند و عکسهای عرضه شده را پایین و بالا نموده و برای خریداری جدا می کردند، به آنها گفتم : عزیزان آیا پول دادن به این عکسها حیف نیست ! بجای خریدن این عکسها بروید میوه ای یا یک غذای خوبتر بخرید،تا جان بگیرید، یک نگاه سؤ ال بر انگیز و معناداری کردند و چیزی نگفتند بعد سرم را انداخته راه افتادم ،هنوز چند قدمی دور نشده بودم که یکی از آنها از پشت سرم صدا زد و به لهجه افغانی گفت: ای کا کا چرا پول دادن به این عکسها حیف باشد؟ سینه را سی کن سینه را و عکس زنی را که در دست داشت و برازندگی های اورا نشان می داد به من ارائه می کرد! خلاصه عکسها سکس و سی دی های مبتذل فروشش فراوان ، در نتیجه زنهای افغانی مدلهای مختلف و پوشیدن لباسهای متنوع را بایک عشق تمام تجربه می کنند .قطعا این اعمال روی کودکان و نونهالان تأ ثیر گذاشته روح و روان آنها را نشانه می گیرد.

4- استخدام سکرتر زن برای هر وزیر و مدیر و رئیس و همچنین رشوت گیری علنی و گزاف سرجای خود که دراین جهت نیز مسابقه است به عنوان نمونه عریضه ای را بردیم نزد دفتردار وزارت داخله برای امضا درقبال آن هزار افغانی خواست وقتیکه آن مبلغ را ندادیم ورقه عریضه را پاره کرد ؛ شاید بااین عمل عطش اقتصادی خود را می خواهند رفع نمایند.تواز این مجمل مفصل آنرا دریاب!

5- ساخت و ساز خانه و کاشانه دارای شور خاصی است ، همچنین ایجاد شرکت های ساختمانی در هر گوشه این دیار به چشم می خورد که نشانه عطش عمرانی مردم است ، از خارجی ها آنچه به چشم می خورد ساکن بودن درخانه های لوکس و سوار بودن بر ماشینهای لوکس است به ضمیمه استخدام دختران جوان و خوشکل افغانی به عنوان سکرتر و مترجم .

خلاصه کنم آنچه را که از این مجموعه توانستم به دست بیاورم این بود که بگویم : واقعاً افغانستان یک سرزمین تشنه است! مردم آن برای رفع عطش خود به هر سمت و سو می دوند تا سیراب شوند.

نمی دانم که کی کمر بسته تابه مردم سراب و به چه کسی آب نشان دهد، بازهم نمی دانم ؟ تنها امیدوارم که این شور و هیجان سرانجام مثبت داشته باشد و رسالت به دوشان حقیقی از خواب غفلت بیدار گشته و کوله بار خود را برکول انداخته و هدایت به آب زلال و فرح زایی حقیقت را پیشه خود ساخته کوتاهی نکنند ، که فردا دیر است.!


کلمات کلیدی :